روانشناسی کمال

اگر تاریخ توجه انسان به روان خویش را جستجو کنیم خواهیم دید 

عده ای به روان از جنبه بیماری ها ی آن دقت نمودند

عده ای به روان از جنبه اسرار آمیزی آن توجه کرده اند من عرف نفسه فقد عرف ربه

دکتر فروید مبحث روانشناسی علمی را پایه گذاری نمود وتلاش کرد مثل دیگر علوم روانکاوی کند

خانم کارن هور نای  بیشتر به محیط خشن روان و تولید اضطراب توجه کرد

کارل گوستاو یونگ به روانشناسی تحلیلی و دینی روی آورد

کریشنا مورتی نیز به مسائل روانشناسی پرداخت و فلسفه روانشناسی را توجه نمود

عده ای نیز به روان انسان از زاویه پروسه های روانی در زمان های مختلف زندگی توجه کردند

مثلا یک کودک   یا یک جوان  یک میانسال   و یک  فرد سالخورده دچار چه مسائل روانی می باشد

روانشناسی رفتاری  و  کارکردی و  تربیتی نیز طرفداران زیادی دارد

در فلسفه گاهی با رویکرد آنتولوژی و (وجودشناسی ) و گاهی با رویکرد  اپیستمولوژی (شناختی )

به روان توجه می نمایند گروه اول می گویند مرکز روان وجود داخلی انسان و خاص او می باشد

آیا روح  و   روان یک وجودند  یا دو وجودند  روح  چه ماهیتی دارد آیا اسرار آمیز است

عده ای از روان شناسان به قدرت زبان و شناخت انسان توجه دارند و منشاء رفتار روانی می دانند

تحلیل رفتار انسان های مهر طلب  و  انزوا طلب    و  سلطه طلب  بسیار اهمیت دارد

یک انسان وقتی ناتوان است و در معرض خشونت محیط قرار دارد تاکتیک مهر طلبی برمی گزیند

ظاهرا تسلیم محیط و افراد دیگرند ( ریا کارانه ) اما وقتی فرصت می یابند خشن می شوند

و کینه ورزی می نمایند  گاهی نیز از تاکتیک  فرار از جمع و محیط  استفاده می کنند

روانشناسی آرزو ها نیز مبحث جالبی دارند افراد چه آرزو هایی دارند و از چه روان برخوردارند

اصولا افرادی که وسواس دارند  افرادی که خسیس هستند افرادی که پنهان کاری می کنند

باید به مسائل روانی خویش توجه کنند و خانواده آنان به یاری ایشان بپردازند

افرادی که ظا هرا ارمانگرا هستند نیز به ماهیت ایده آل گرایی خویش باید توجه کنند

و به ریشه های آن بپردازند

یک انسان سالم هم  قلبی سالم  وبی کینه دارد و هم مغزی سالم و بی توهم دارد

و هم  چشمی  با شرم  و حیا  و  وفادار  دارد و از خیا نت دوری می نماید