پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

سید مرتضی جزایری

بعد از دوسال آشنایی با نظرات علامه سید مرتضی جزایری  رحمت الله علیه و کسب فیض پیوسته از آثار و نوارهای سایت ایشان در تلگرام هنوز از اندیشه ها و نظرات ناب ایشان بهره می برم امیدوارم بتوانم در آینده بخشی از گفته های ایشان را نقل کنم ایشان در نسلی از سادات و روحانیون بنام بوده است و ظاهرا پدر بزرگ ایشان کتابی در رد خواندن فلسفه نوشته است و بعضی به اشتباه  خود ایشان را ضد فلسفه گفته اند هر کس مطالب ایشان را مطالعه و پی گیری نماید خواهد دانست که ایشان خودشان فیلسوف و روش فلسفی ابتکاری داشتند و فیلسوف واقعی و ناشناخته اند

چون ایشان نظر دارند که پیامبر اسلام امی بودند و اس و اساس پیامشان غیر قراردادی  است (غیر اعتباری)  اسلام همان بعثت الاتمم مکارم الاخلاق است.

یکی از سوره های اساسی که توجه ایشان بدان بالااست     سوره الرحمن است به آیه  الرحمن علم الالقرآن خلق الانسان علمه البیان بسیار توجه نموده اند ایشان استدلال نمودند تقدم علم الاقرآن  برخلق الانسان پیام مهمی دارد (خلق الانسان منظور خلقت جسم انسان است) و اینکه خلقت روح بزرگ  انسان که اولی برجسم او است هم در خلقت و هم از بعد ارزشی    توسط خداوند  تعلیم قرآن شده است و هر انسانی فطرتی قرآن آشنا   دین شناس     اخلاقی       و ملهم به تقوی     است  و دین اصلی     همین فطرت     انسان است پیامبر گرامی اسلام فقط  مذکر(تذکر دهنده) است  و   تنبه (بیداری )میدهد و  انسان را از خواب غفلت بیدار می نماید

هر انسانی  شخصا هرآنچه را خوب میداند بایستی عمل کند و آنچه را بد میداند بایستی پرهیز نماید      این است پیام خدا و قرآن حکیم         والسلام





علم و معرفت

در بررسی دانش انسان گفتند دو نوع علم داریم 

یکی علمی که از جنس اطلاعات است  مانند   دیتا برای رایانه (کامپیوتر) یعنی خبری را به اطلاع دیگران میرسانیم

دوم علمی است که باعث درک بیشتر ارتباطات اجزاءعالم و افراد اجتماع می شود مانند قانونمندیهای طبیعی و قواعد اجتماعی

 در دعا داریم  اللهم الرزقنا توفیق الطاعه .......  واملاء قلوبنا باالعلم و المعرفه

انسان ها درمحاط شرایط ذهنی و مادی و اجتماعی و تاریخی اندزمانی که بتوانند خویش را از سلطه شرایط موجود دور کنند وبطور عام مسائل را حتی خارج از زمان و مکان درک کنند و قوانین فلسفی و نسبت های مفاهیم را درک کننددارای عرفان می شوند

در پله سوم گاهی انسان نوعی معرفت دارد که حاوی ارزش گذاریها می باشدو اخلاقیات تکیه گاه آن معرفت است که نوعی دیگر دانش است که معرفت گویند




نگرش انسان جدید

سالها قبل در محافل دوستانه توصیه می شد فوری ترین توجه به تغییر در نگرش انسان ضروری است

من پیش خود می گفتم چرا دنیا عوض شده است رابطه ما با دین چطور تغییر کرده است 

می دانیم در جامعه روابط و مناسباتی وجود دارد که در قرن های مختلف دگرگون می شده است

مثلا زمانی بوده که انسان محصولات کشاورزی خود را به صورت تهاتر مبادله می نموده است

و زندگی او بستگی به سلامتی و فعالیت او داشته است خانواده و ایل و قبیله پشتیبانش بودند

قانون در جامعه بر اساس نفوذ  و قدرت متقابل گروه های اجتماعی جاری بوده است از زمانی

که مدیریت جامعه بصورت واحد و سیستماتیک شد و پادشاهان نظم ونسقی به امور کشوری و

لشگری دادند قوانین نیز کم کم مدون و عمومی شد البته در قرن واحدی چه بسا در سرزمینی

قبایل نشینی بود و در اقلیمی شاهنشاهان حاکم بودند وسیستم های اداری و مالیاتی و......بود

امروز نیز در سرزمین های مختلف باشرایط گوناگون مردم دنیا سرنوشت های مختلفی دارند

بحث ظلم و عدالت بحثی ثانوی می باشد اول ببینیم چه روابطی موجود است بعد ماهیت داوری آن

ازنظر روابط سالم و عادلانه یا روابط زورمدارانه و ظالمانه 

سیستم های تبلیغاتی  و فریب مردم  بسیار در ایجاد نظام های حکومتی نقش دارند

امروز حکومت ها تلاش دارند به مردم القا کنند که شما  به تنهایی قادر به زندگی نیستند

و باید سلطه آنان را بپذیرند تاامورات تان بگذرد و نظامات ابدی و دائمی را در ذهن ها جا می اندازند

حالا ببینیم نگرش انسان و ذهنیت او چگونه می تواند برله یا علیه او بکار رود

نهاد هایی در جامعه القا می کنند که ما دنیا وطبیعت را شناختیم واز ما اطاعت کنید تا اموراتتان بگذرد

در صورتی که انسان مجبور نیست دنبال کسی راه بیفتد تا بتواند زندگی کند

هیچ کسی نباید جانشین فهم و شعور ما شود ما خود می بینیم و شرایط را رصد می کنیم

اگر هم دولتی تشکیل شده و اعمال قانون می نماید بایستی باحقوق ما درتضاد نباشد

درپی آمد رفتارهای ما واقعیت هایی مساوی و طبیعی برای همه یکسان وجوددارند

ما همه زندگی می کنیم و زندگی را دوست داریم و آرزو داریم زندگی را به فرزندانمان هدیه کنیم

و آنان در آتیه ای خوش وسلامت دوران خویش را سپری کنند

من فکر می کنم حضرت علی نیز برای زندگی آرزوها داشت وبرای آینده فرزندانش دعا وتدبیرکرد

همانطور که ابراهیم برای فرزندانش خانه ای ساخت و برایشان دعانمود تادنیای خوبی راطی کنند

حضرت علی بیشتر عمرش را در دفاع از زندگی اش قرارداد والبته زندگی رابرای همه دوست داشت

چقدر برای فرزندانش فکر می نمود که عاقبت آنان چه خواهد شد وبه آنها توصیه ها کرد

اما آدم های جاهل و ظالم بافریب و دروغ هم زندگی خویش راتباه کردند 

هم باعث تباهی زندگی دیگران وزحمت دیگران شدند