پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

تعلیم خداوندبه انسان

طرح چند سوال

نوشته شده در شنبه هجدهم شهریور 1385 ساعت 12:43 شماره پست: 7

بنام خدا

آیا به مفهوم  عدم   دقت کرده اید  اینجانب سالها ست تلاش می کنم عدم رادرذهن خویش

مجسم کنم اما نمی توانم ( حداکثر به ذهنم تاریکی وسیعی همراه خلا میآید )که به هرحال در

مکانی می باشد.

شما عدم را چگونه تصور می نمایید ؟

جالب است که درقرآن بارها تذکر می دهد که ما آفرینش جهان را ازعدم آغاز نمودیم

اگر ما فیزیک داشته باشیم ومتافیزیک .  مرز پیوند وارتباط آندو چیست

اگر روز را فیزیک فرض کنیم وشب رامتافیزیک

غروب .................................................سحر میتواند مرزآندوباشد

اگر بخواهیم نقطه ای را که خدا با جهان ارتباط دارد را تصور کنیم آن نقطه انسان است

انسان چون روح دارد وروح ازطریق ذهن با انسان درتماس است اثر روح دردستگاه شعور

ما یعنی مرکز احساس واندیشه ما (    مغز وسیستم عصبی ) می باشد که با خواب

تغذیه می شود .دقت کردید حیات انسان به خواب نیز وابسته است

انسان هم ماده دارد وهم روح   (نقطه پیوند هستی ونیستی )

اگر رابطه خدارا با هستی انسان کامل بدانیم  (آیا امام زمان نقطه پیوند هستی باخدانیست؟)

داستان تعلیم خداوند به انسان

نوشته شده در شنبه هجدهم شهریور 1385 ساعت 14:59 شماره پست: 8

بسم الله الرحمن الرحیم

در سوره بقره قرآن مجید آمده است:

واذقال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه .قالو اتجعل فیها من یفسد فیهاویسفک الدماء

ونحن نسبح بحمدک ونقدس لک قال انی اعلم مالاتعلمون

هنگامیکه خداوند به ملایکه فرمود می خواهم درکره زمین موجودجدیدی بنام آدم قراربدهم

ملایکه گفتند موجود (انسان )خلیفه (باقدرت اراده )فساد وخونریزی مینماید.ماتراتسبیح وتقدیس میکنیم

خداوند فرمود من چیزی را می دانم که شمانمی دانید

(چون ملائکه موجودی مجرد وبدون اراده اند. وتجربه داشتن اراده و خوب بودن راندارند )

وعلم آدم السماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه .............................................................

اگر فرض کنیم خداوند وموجوداتی غیرمادی هستند .

موجودات بسیاری نیز مادی هستند.

انسان مرز بین ماده ومجرد می باشند یعنی وجودی مادی دارد وارتباط باغیب ازطریق روح الهی دارد.

خداوند به انسان اسماءرایادداد  .اما ملئکه اسماءرانتوانستند یادبگیرند