بیشتر مردم اعم از جوان و میانسال و حتی سالخوردگان عباراتی را تکرار می کنند که قابل تامل است
ما باید پیشرفت کنیم - نباید در زندگی در جا بزنیم - دو روز مان نباید با هم مساوی باشد -هدف زندگی تکامل
و پیشرفت است - باید مدارک و مدارج تحصیلی جدید اخذ کنیم - باید هرسال به اثاث منزل چیزی اضافه کنیم
و .................................................
به نظر می رسد از نظر مسا ئل مادی توسعه و پیشرفت درآمد و امکانات در صورت کسب مشروع مخالف نباشیم
به شرطی که در دامن مد و مد بازی نیفتیم
ولی از نظر شخصیت روانی و اجتماعی تلاش دائم برای تغییرات موقعیتی انسان در اجتماع
که امری اعتباری است قابل قبول همه نباشد.
عده ای معتقدند ما فطرتی خدادادی داریم و آن را باید از روزمرگی ها دور بداریم و وجدان زنده و پاک صفحه
سفیدی است که مواظبت لازم دارد و بایستی از نظر اخلاقی دائم در مراقبه باشیم
اما اینکه همیشه با ذهن خویش دیگران را با خویش مقایسه کنیم و دنبال تعبیرات اجتماعی بدویم
نادرست است و به توهمات دامن می زند و آرامش زندگی را می گیرد
افرادی که به فطرت اعتقادی ندارند مسائل روانی را نیز نو به نو می خواهند
که دچار شکست های اجتماعی و بیماری های روانی و عصبی می شوند
ما بایستی از نظر فیزیولوژی و طبیعی ساختمان وجودی خویش را بشناسیم و خویش را
تسلیم قانون پزشکی و قانون خلقت قرار دهیم و از افراط و تفریط دوری کنیم
انسان به تجربه دریافته است که بایستی از چهار زندان رهایی یابد
اول زندان طبیعت است ( سیل و زلزله و بیماری ها )
دوم زندان اجتماع است ( زیاده خواهی قدرت مداران و سلطه گران ) حتی بنام دین و تمدن
سوم زندان تاریخ است ( دچار چنگیز و تیمور و هیتلر و استالین و داعش و ..)
چهارم زندان خویش است ( خشم و نفرت خویش سلطه طلبی و قدرت طلبی و ..)
عارفان و بشر دوستان و گاندی ها و نلسون ماندلا ها
لقمان حکیم و بودا و...... و پیامبران عشق و دوستی از ابراهیم و عیسی و محمد ( ص )
کریشنا مورتی و محمد جعفر مصفا و دکتر محمد مصدق و..................