پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

درباره خدا فکر کنیم نوشته عباس تسویری1958

برای اینکه جایگاه خدا را بدانیم لازم است بدانیم چند نوع وجود داریم:

وجودزمانی : مثل ساعت -دقیقه - ثانیه -شب- روز -سحر - صبح - عصر -غروب -هفته -ماه - سال -بهار -تابستان- پاییز - زمستان -الان -فردا - دیروز - دیشب ....................

وجود مکانی:  مثل خانه - پله -بام -کوچه - خیابان - اتوبان -شهر -روستا -ارتفاع - دره -دشت - کوه -دریا - اقیانوس -آسمان - کهکشان -ظرف .................

وجود ذهنی : در درون انسان سپهری آینه گون هست که انعکاس همه اشیاء بیرونی و انعکاس همه حالات درونی را شامل میشود.

آب ذهنی - آتش ذهنی -ویژگی آتش را دارد ولی تخریب آتش را ندارد -افراد ذهنی -در ذهن آثار واقعی خویش را ندارند .آثار میلی ما را دارند.

وجود مادی : هر جسمی که دارای طول عرض ارتفاع است دارای ملاط است جنس دارد چوب  - عناصرفلزی و غیر فلزی -وجود ملموس دارد .

وجود طبیعی -وجودهوایی -ابری - سلولی - وجود گازی  -پلاسمایی -مایعی -گیاهی - حیوانی - وجود ابزاری -......................................

وجود حسی و رابطه ها : حس مادری - حس پدری - حس برادری -حس خواهری - حس فرزندی - حس فامیلی - حس انسانی - حس اخلاقی - حس دوستی - حس دشمنی -حس سروری - حس حمایت گری - حس مهرورزی - حس توانایی - حس ناتوانی - حس غریبی - حس آشنایی -حس کودکی حس جوانی حس پیری -حس مردی -حس زن بودن- حس دختری -حس پاکی - حس عفت - حس هنری -حس قدرت - حس سلامت - حس تغییر - حس ایستایی - حس حرکت .......................................

وجود مفهومی : وجود اعتباری 

ما برای اینکه بتوانیم بنویسیم و با هم گفتگو کنیم برای تمام هستی کلماتی را اختراع کردیم مفهوم ساختیم قرارداد کردیم بی نهایت مفهوم داریم

مفاهیم صد ها برابر وجود های واقعی هستند.

وجود تصویری و فیلمی :نقاشی - عکس - داده های رایانه ای وعلامت ها.......................

وجود ارزشی : تساوی -بزرگی - کوچکی و پستی -فهم انسانی - فهم اخلاقی - فهم ابزاری - فهم نژادی -......................

وقتی وجودی داریم که زمان ندارد ( اول و آخر است )  مکان ندارد جایی نمی تواند او را در بر گیرد - وجود مادی نیست - شکل ندارد -رنگ ندارد -  جنس ندارد - سیما ندارد - حرکت ندارد - سوی شش گانه ندارد --- ( چپ راست جلو عقب بالا پایین ) - فانی نیست - نیاز ندارد -....................................

گویند خدا در دل انسان است یعنی وجود او را فقط با وجود انسان گره می زنند مستقل از انسان نمیشود فرض کرد فقط انسان از او خبر می دهد

با انحرافات انسان گاهی دیدیم افرادشخصا  حس خدایی داشتند فرعون گفت ان ربکم الاعلی

پس خدا چیست پس خدا کیست ؟

اگر ما توانستیم حسی را تجربه کنیم که دلمان می خواهد هیچ کس را اذیت نکنیم تخریب نکنیم باهمه نیکی کنیم رحم کنیم در عکس العمل رفتار ها حلم کنیم هرچه داریم در پاسخ نیاز دیگران کرم کنیم هر که به ما بدی کرد او را ببخشیم شاید دری را بگشاییم برای درک و فهم و فرض وجود خدای مهربان

برای نزدیکی به خدا فقط حجاب و خواندن نماز و .......................................کافی نیست

خدا ده فرمان دارد خدا عهد دارد خدا قهر دارد خدا وعده و وعید دارد خدا دوست دارد خدا دشمن دارد خدا صبر دارد خدا ایمنی دارد خدا مومن است خالق است برنامه دارد خدا قیامت دارد خدا صداقت داردخدا شاهد است خدا سمیع است خدا تواب است خدا کریم است خدا بخشنده است لاتقنطوا من رحمت الله



احساس های ملی

احساس انسان بودن 

احساس وطن دوستی

احساس ما می توانیم

احساس لزوم دفاع نظامی

احساس یگانگی و وحدت

احساس لزوم عدم تخریب همدیگر

احساس وظیفه شناسی

احساس لزوم برنامه ضد ظلم

احساس صرفه جویی آب وبرق و گاز

احساس نیاز به روشنایی آگاهی

احساس لزوم وفای به عهد

احساس لزوم امانتداری

احساس پلیدی دروغ و خیانت

احساس عفت حیا وپرهیز از تجاوز

احساس لزوم تلاش برای آزادی

احساس لزوم تلاش برای خوشبختی

احساس لزوم تلاش برای عاقبت بخیری

احساس حضور در هستی

احساس نظارت خداوند مهربان

احساس لزوم تلاش برای رحم و عدم بی رحمی

........................................................


احساسات گوناگون انسان ها در مراحل سنی

ما در سنین مختلف احساس های گوناگون داریم مثلا در کودکی احساس نیاز به قدرت داریم احساس نیاز به اطلاعات و آگاهی داریم.

در جوانی علاوه بر نیازهای قبل نیاز داریم بفهمیم دیگران درباره ما چه نظری دارند.

در سنین بالاتر توجه به نظر دیگران در باره خویش نداریم .بیشتر احساس خویش را می پسندیم . پیرها بیشتر خود پسند هستند.

معمولا پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها از بچه ها و نوه ها انتظارات خاصی دارند.و به آنها شرطی محبت می کنند.اگر حرفشان را گوش کنید تحویلتان می گیرند.

در جامعه نهاد ها به جای پدر و مادر و اطرافیان می نشینند .مدیر مدرسه و اولیای دانشگاه و مدیر اداره و محل کار و افکار عمومی هم کیشان و هم خطان سیاسی در افکار ما مداخله دارند.

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود           ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

ما در آرایش افراد در جامعه پی به احساسات آنها می بریم  عده ای خیلی مرتب و منظم و آراسته اند همیشه و همه جا

عده ای در محیط های خاصی رفتارها و آرایش خاصی دارند. مثلا در مسجد و محیط های دینی رفتار ویژه ای دارند.

آیا احساسات ما جاری می شوند یعنی خود به خودی سراغ ما می آیند یا اینکه ارادی می توانیم احساسات خویش را تغییر دهیم؟

به نظر من اغلب اشخاص بازیچه احساسات خویش هستند نادر افرادی باشند که بتوانند بر احساس خویش غلبه کنند!

تقوی بهترین دستاورد تمرین و تقابل با احساسات هست

در قرآن آیه ای داریم که به پیامبر دستور می دهد :

ونهی النفس عن الهوی -  خودت را از خواسته ها و احساسات خویش دور کن


ان اکرمکم عندالله اتقیکم


تعاونوا علی البر و التقوی  - و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان

در محبت و وحدت بین دوستان کوشا باشید

در کارهای نیک به هم کمک کنید - برای کارهایی  که تفرقه   و دعوی و گناه پی آمدش است و شر دارد همکاری نکنید

حتی بعضی گفتن با روش هایی مانع تحقق کارهای عداوت زا شوید