پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

متا ریدینگ و دکتر حسن فراهانی

بعضی دوستان در ایمیل از من خواستند در باره دکتر حسن فراهانی مبتکر روش تند خوانی وتقویت حافظه و .......مطلبی بنویسم.

ایشان چند سالی است دربند است خدا نجاتش دهد.

راستش از شرایط ایشان بی خبرم باید از خبرنگاران خواست از جای ایشان جستجو کنند . من با توجه به اینکه آن اواخر از ایشان مطالب سیاسی تند دیدم و خواندم ( قبل از حوادث اعتراضات اجتماعی مردم در 1401) حدس می زنم ایشان بازداشت است و در زندان تشریف دارند برای آزادی ایشان دعا کنیم مرد بسیار خوب و نابغه بود.

همیشه آدم های پست تحمل افراد خوب و با استعداد را ندارند خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند .

البته قوه قضائیه بسیار ناهنجار است الان خودم پرونده دزدی غلامرضا فروغی آخوند بساز و بفروش را درگیر هستم ملکی را سال 1380طبق قرارداد معتبر خریدم و هنوز تعیین تکلیف نشده است گویند فروغی آزاد شده و راحت دوباره کار ساختمان سازی می کند برج سازی می کند اما ملت مستضعف هنوز بعد از 22سال درگیر یک رای نهایی قوه قضائیه است . در این پروند سیاه قوه قضائیه  اموال فروغی را مصادره کرده است ( بالا کشیده است ) از وکیل می خواهیم پرونده ما را پی گیری کند قبول نمی کند. وکیل می گوید چون این پرونده را به دادگاه انقلاب گره زده اند دادگاه انقلاب به کسی جوابگو نیست .

پروژه های شفق و  نگین غرب و ..... همه مربوط به آشیخ غلامرضا فروغی برج ساز و سلطان وثیقه است که چون در بازداشت کلیه اموالش را تحویل دادگاه انقلاب داد در سال 1389 آزاد شد خداهمه ستمکاران را به سزای اعمالشان برساند. الهی اشکو الیک

خواهشمند است جوانان و مردم دیگر انقلاب نکنند تا دوباره همه ملت درگیربا  افراد زورگو و قلدرامثال قاضی زرگرو.... بدون پاسخگوی دادگاه انقلاب نشوند.

علامت هایی از مکتب زور-تسویری1337

اولین چیزی که قلب انسان و مغز انسان و حواس انسان در برخورد با پدیده ها درک می کند نظم و حساب عالم است  آمدن روز و شب در پی هم  - غرش رعد وبرق و نزول باران -  سردی زمستان و داغی تابستان و خنکی بهار و خشکی پاییز - از کودکی داشتیم نزدیکی به زیبایی ها و توجه  به خوبی ها - دوری از زشتی ها و بدی ها - جذب نیکی ها وشیرینی ها دفع تلخی ها و تندی ها -جذب دوستی ها و دوست ها و دوری از غریبه ها و جهل ها - 

انسان توجه دارد که خوشی ها همراه ناخوشی ها - آسانی ها همراه سختی ها ست - برای رسیدن به هر چیزی باید تلاش کنیم و بهای آن را بپردازیم -گاهی توفیق هست گاهی به مشگل برمی خوریم - بچه ها می بینند معمولا بزرگتر ها در رسیدن به هدفها موفق تر هستند - برای همین آرزو میکنند زود بزرگ شوند و هرچه دوست دارند بدست آورند . گاهی فکر می کنند زیبا نیستند و با توانایی و ثروت می توانند تفاوت ها را از میان بردارند .

در صورتی که اولین درس زندگی این است که تفاوت ها را بپذیریم وبه چیز هایی که داریم شاکر باشیم و چیزهایی که نداریم قانع باشیم .

اگر کسی سختی های رسیدن به هدف ها را نپذیرد و بخواهد با بدست آوردن قدرت و ثروت  به مقصد برسد او اشتباه کرده است و با مکتب زور و تحمیل   از فطرت خویش جدا می شود.خارج می شود.

انسان آزاد آفریده شده است  آزادی در خون او است.میل به استقلال در فطرت اوست .

جوانی می گفت سعی می کنم پولدار شوم بعد با هرکس دلم خواست ازدواج می کنم . دیگر نیاز ندارم تحصیلات داشته باشم یا شرط و شروطی را بپذیرم .

تازه می توانم مدرک تحصیلی بخرم  هرکس ببیند من ثروتمند هستم تسلیم من خواهد بود. من هم او را خوشبخت می کنم .

بعضی پسرها کلاس کاراته می روند یا زیبایی اندام کار می کنند تا با اعتماد به توانایی جسمی خویش  مقبول دیگران شوند . دختر ها هم عمل زیبایی میکنندو دیگران را مجذوب خویش خواهند .

ولی زندگی نظم و قاعده خویش را دارد چون سلامتی همراه بیماری و تلخی همراه شیرینی هاست انسان بالا و پایین دارد اقبال و ادبار دارد همیشه یکجور نیست . 

بنابراین نمی شود پیش بینی همه چیز را کرد باید توانایی برخورد با حوادث غیرقابل قبول را داشت .گاهی پذیرش شکست بهترین گزینه است تسلیم واقعیت ها شدن خیلی مهم است شناخت واقعیت ها ما را صبور و محکم می خواهد.

و العصر ان الانسان لفی خسر الالذین آمنوا و عمل الصالحات و تواصوا به الحق و تواصوا بالصبر

قرآن مجید قانون ها و نظم های هستی را حق می نامدو می خواهد همه تسلیم آن باشند.

شما باید از دست زدن به سیم لخت برق خودداری کنید چون او شمارا خواهد کشت . انسان باید بداند آتش و برق را باید شناخت و تحت کنترل استفاده نمود.

تمام نوشیدنی ها و خوردنی ها را باید شناخت و از نزدیکی به سموم دوری کرد کسی اگر سیانور بخورد حتما خواهد مرد .

انسان در بلندی باید دقت کند پرت نشود زیرا ارتفاع و سقوط از آن دشمن ماست .

پرهیز از ویروس ها و میکروب ها و زدن ماسک در صورت لزوم خردمندانه است وخلاف آن ریسک است.

رقابت ناهنجار و دعوا و مرافعه و سلطه جویی خطرناک است.پرهیز از حسد حرص و طمع ضروری است .

ما نباید اخلاقیات را داوطلبانه دلبخواهی و تزیین شخصیت خویش تلقی کنیم باید ضرورت رعایت ادب - رفتارمناسب با دیگران را ضرروری زندگی بدانیم.

در بسیاری از حوادث ترس خوب است و تهور بد است بایداز آب جوش ترسید باید  از مار ترسید از فریبکار ترسید از دروغ گو ترسید از سلطه جو ترسید.

شجاعت زمانی است که انسان انگیزه و خواست غلبه بردیگران نداشته باشد  ولی می خواهد بر مشکلاتش غلبه کند .در نبرد فکرش سلطه نیست  دفاع است .

ربا خواری ممنوع  از فقر دیگران سوءاستفاده ممنوع است افرادی  را که مجبورند در هر شرایطی کار کنند استخدام کردن ممنوع است ظلم ممنوع است ستم ممنوع است 

در روابط اقتصادی گرانفروشی کم فروشی ممنوع است انصاف باید داشت . تقلب ممنوع است. اغفال زنان و کودکان ممنوع است وعده دادن به دروغ ممنوع است تحقیر دیگران ممنوع است .

زور ممنوع است شما هر کاری در جامعه انجام می دهید باید گفتگوی با شرایط برابر و توافق و نفع طرفین  صورت گیرد .

هر کسی بخواهد با کلک وعده های دروغ و خرافات  بخواهد مردم را فریب دهد با فطرت آنها روبرور خواهد شد و سعادت او توافق ها بر فطرت و وجدان انسان است نه با سلطه و زور و فریب و دروغ


هر آشفتگی بالاخره رو به آرامی خواهد بود و حساب ها دوباره  شروع می شوند. اثر وضعی اعمال و رفتار ما قطعی است.

سرنوشت انسان ها را در تاریخ ظهورحق و افول باطل است . گویند جا ء الحق و ذهق الباطل ان الباطل کان ذهوقا

 (آب به سوی گودال خواهد رفت ) ( گذشته چراغ راه آینده است )





خلقت فطرت انسان ( وجدان )

از جوانی که مقالات اسلامی مطالعه نمودم یکی از داستان های قرآن کریم که مورد توجه نویسندگان مذهبی بود  آیات 30الی 38 سوره بقره بود و تفسیر های بسیار متفاوت و گاهی متضاد شده است اینجانب پس از چهل سال تحقیق و تفکر سهم خودم را به اشتراک میگذارم

واذ قال ربک للملئکه انی جاعل فی الارض خلیفه ...........خداوند بخشنده و مهربان که اولین خالق و احسن الخالقین است می فرماید من در عالم وجودی را قرار دادم که جانشین من در امور مادی و معنوی جهان است  ملئکه چون بالاترین خلقت را شاهد بودند و آن ها انسان های اولیه بودند که صاحب شعور شهوت و خشم وقدرت بودند

یعنی این موجودات نسبت به دیگر موجودات از لحاظ هوش و قدرت برترین موجود و بالطبع خود خواه ترین موجود بودند که همه عالم را برای خود می خواستند 

یعنی فساد عالم برایشان مطرح نبود و کشتن برادر خویش را هم برای خواسته های خود مجاز می دانستند ( اشاره به داستان هابیل و قابیل ) و اشاره به بیان ملئکه که به خدا گفتند اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء..............پس مرحله اول خلقت انسان مورد نظر من نیست مرحله دوم خلقت او که خداوند فرمود :

و علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملئکه فقال انبئونی  باسماء هولاء ان کنتم صادقین (31) خداوند همه اسماء را به آدم تعلیم داد و برای ملئکه عرضه بیرونی نمود واز آنان خواست آن اسماء را بگویند آنان گفتند ما تنها علومی را که در ذات ما قرار دادید می توانیم بیان کنیم  قال یا آدم انبئهم باسمائهم فلما انباهم باسمائهم قال ............

به نظر من آن چیزی را که خداوند متعال در ذات و فطرت ما قرار داد در ملئکه قرار نداده است و آن فطرت و وجدان آدمی است که محل و مرکز تجلیات صفات حق تعالی است

واذ قلنا للملئکه اسجدوا لادم فسجدو الا ابلیس ابی واستکبر و کان من الکافرین ( 34 )

وقلنا یا ادم اسکن انت و زوجک الجنه وکلا نها رغدا حیث شئتما ولا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین ( 35 )

البته کسانی که این آیات را مطالعه فرمودند میدانند که شیطان آدم و زوجش را وسوسه کرد وآنها به خاطر شدت توجه به بیرون از خویش از درون غفلت کردند

ما در مواجهه با پدیده ها دونوع برخورد داریم یک نوع برخورد درونی و عینی و دوم برخورد بیرونی و ذهنی

ما درون را بنگریم و حال را               نی برون را بنگریم و قال را

هبوط اول پدید آمد  فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه  انه هو التواب الرحیم ( 37 )

هبوط دو پیش آمد  و خداوند تمام آن چیزی را که در فطرت انسان قرار داده بود توسط مفاهیم  ( قال )  بوسیله بیان انسان  با الفاظ قراردادی عرضه فرمود

الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان

البته قابل ذکر است که من به اشاره عرض کردم و بیان مبسوط آن شاید به حجم کتابی شود


روح منشاءبینهایت طلبی است

چندسالی است درباره ذهن و خیال هم چنین قلب و فواد تحقیق  می نمایم همیشه ممیزه انسان از حیوان را خیالپردازی وتصویرسازی های ذهن  می دانستم اما اکنون به نکته جدید و جالبی رسیدم که می تواند بسیار مورد توجه قرار گیرد ما ذهنیات و طرح هایی در ذهن می پرورانیم تا اینکه هرچیزی را دوباره تجربه عینی کنیم مانند دانشمندان علوم تجربی  که جهت جلوگیری از هزینه های گزاف آزمایشات غیر عملی و عینی انجام می دهند   تجربه خیالی باعث میشود آزمایشاتی در فضای ذهن برای ما بدون هزینه های شرایط واقعی تجربیاتی با ارزش به ارمغان آورد. 

مطلب دوم قابل ذکر  به نتیجه رسیدم گاهی ذهنیات و تصویرسازی های ما موجب پیدایش احساسات برای ما می شوند سبب پیدایش هنر و ادبیات  که بسیار باید تحت کنترل انسان باشد نه اینکه بدون چهارچوب مرامی و اخلاقی  رهاشود

امانت داری یک صفت است که ناشی از احساس انسانی ماست اما امانتداری مراتب دارد مثلا شخصی در سپردن یکمیلیون تومان نزدش امین است اما اگر مبلغ را اضافه کنیم مثلا یکمیلیارد تومان احتمالا بلغزد شاید او حتی برای یکمیلیارد تومان هم امین باشد ولی برای هزار میلیارد تومان بلغزد.

پس صفات در شرایط و مراتب بالا ارزش قطعی دارند خیلی اشخاص به دلایل پیش پا افتاده بسیار گناهانی را انجام نمیدهند واحتمالا مغرور هم هستند.

عفیف بودن و عفت ورزی برای اشخاص هم مراتب دارد شاید جوانی در برابر خانم های معمولی و محیطی اش عفت بورزد ولی در برابر خانم های خاص  با جلوه های ویژه عنان از کف بدهد یوسف صدیق در آن شرایط خاص در برابر حرکت زلیخا عفت ورزید و با یاد خدا از گناه دور شد و موجب سرافرازی خویش و دیگران شد چون ایمان قوی داشت.

اگر انسان قدرت مطلق داشته باشد و موانع چندانی نداشته باشد صفاتش صفات واقعی است وگرنه اگر از ترس رسوایی و پلیس و قانون گناه نکردی هنر چندانی نیست  حتی بعضی ها به خاطر به چنگ آوردن اعتماد دیگران  ممکن است گناه نکنند آن مهم نیست  اگر انسان به سوی بدی نرود فقط به خاطر اینکه بدی ها را دوست ندارد و به سمت خوبی ها و نیکی ها برود به خاطر اینکه در وجودش همین طلب و خواست درونی است و نمی تواند نیکی نکند آن مرتبه قابل قبولی است.

صفت انسانی در مرتبه اطلاق  احساس وسیع و بلاشرط و قدرت زیاد برای انسان فقط قابل فرض است حیوانات احساسات محدود دارند انسانهای قبل از حضرت آدم نیز مانند حیوانات بودند از زمانی که خداوند در انسان از روح خود دمید و اورا واجد صفات و احساسات بی نهایت قرارداد از او انتظار اطاعت وبندگی داشت .

هر انسانی که براساس ماهیت خویش بی نهایت آرزوهای دراز داشته باشد و به سمت خوبی ها متمایل شود از مقربین درگاه خدا خواهد شد و هر انسان که تحت بی نهایت طلبی خویش به گناهان اقدام کند شیطان میشود ما دونوع روح انسانی داریم روح الهی و روح شیطانی اولی سبب نجات و دومی سبب سقوط او حتی از حیوانات پست تر شود.بهترین صفات انسانی رحم و مروت است سخاوت است عذر خواهی و عذر پذیری است او خود را از غفلت نجات می دهد و زندگی خویش را فدای مسوولیت های انسانی خویش می نماید بدترین صفات انسانی بی رحمی قساوت دزدی و فساد سلطه جویی و فریب دیگران است.

صفات انسانی شفقت برخلق  حریص آزمند نبودن  قناعت و راضی بودن به روزی های خدادادی  همه را دوست داشتن و دفاع از مظلوم و اقدام در برابر ظالم