پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

کانون توجه در انسان فواد است

شاید بدانیم  توجه داشتن چند جور است  توجه های  درونی و توجه  های  بیرونی 

توجه اختیاری و داوطلبانه    -  توجه اجباری و  هشدارانه

توجه با صدا و آژیر       توجه با رنگ و نور

توجه همراه با ترس      توجه همراه با آگاهی و پذیرش

توجه  با تهدید              توجه  با تشویق

توجه  با علائم قراردادی  (چراغ قرمز رانندگی )     توجه  به ایست سرباز در جنگ   ومنطقه مین گذاری

توجه به عدم لمس سیم برق            توجه به دره و منطقه سقوط                  توجه به نخوردن قرص سمی

توجه به آتش و دمای بالا                 توجه به سرما  و دمای   فریز کننده

توجه   به احترام   مردم  (شهرت)     توجه  به بی احترامی مردم (بایکوت )

توجه به زیبایی و تناسب اندام         توجه به بیماری و عقبه آن

توجه   به شکوه پیروزی  و  جلال جبروت  و حشمت وجاه        توجه به  شکست و سرشکستگی

توجه  به افتخارات   و ستایش دیگران       توجه  به لعن و نفرین دیگران

توجه   به متن      توجه به حاشیه

توجه  به قدرت   توجه  به  صداقت  توجه  به امانتداری   توجه  به ارزش ها

توجه به ثروت و زورمداری  و فریبکاری    توجه به سلامت روان و  نرفتن زیر سلطه و راستگویی

توجه به رضایت مادر رضایت پدر  رضایت  دیگران

توجه به  رضایت  خدا  رضایت  حق و  رضایت  وجدان


توجه با منیت و طمع و غرض      و ریا               توجه  با اخلاص  و بی قصد و غرض


دقت کنیم  پیامبران  با فواد مردم کار داشتن و به آنها برای گناه کردن  هشدار می دادند

هدف آنان نهادینه کردن   تقوی  در وجود انسان است

در قرآن گفته شده است گوش ها و سمع (شنیدن ) و  چشم ها و بصر ( دیدن ها)  و افئده و  فواد  توجه شما   مسئولند

در آینده از آنها سوال می شود      چون    آنان     (قادرند بر اعمال خویش)


غفلت و بی توجهی در انسان موجب  حرمان و مورد تجاوز قرار گرفتن است


غفلت از درد مندان و گرسنگان  دور شدن از فطرت و بی دینی است

ارایت الذی  یکذب بالدین    فذالک الذی  یدع  الیتیم و لا یحض علی طعام المسکین  فویل  للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون الذین هم یرائون و یمنعون الماعون





اسلام و مسلمانی یک صفت و مقام درانسان است

علامه سید مرتضی جزایری میگوید اسلام در انسان یک اسم نیست یک صفت است.

در شرح این عبارت باید دقیقا بدانیم اسم چیست  یادم می آید معلم انگلیسی ما می گفت وقتی یک عبارت انگلیسی را می خوانید جهت ادراک معنی آن فقط احتیاج دارید معانی صفت ها و افعال را بدانید بقیه عبارت اسم اشخاص اسم مکان و اسم زمان و قید و..... است معنی ندارند و مشترک هستند  وقتی شما صفت ها را بیاموزید و معنی افعال را بدانید باتوجه به اینکه افعال در فرم حال و گذشته و ماضی بعید .... هستندشما افعال را در سه شکل باید حفظ باشید.جمله را می فهمید.

من برای اینکه فرق حال و  صفت را بگویم چند مثال می آورم .

در یک محلی برادر یکی از دختران محل دزدی کرده بود  کسی به من گفت این دختر خواهر دزد است من دیدم دختر فرد باشخصیتی است به دوستم گفتم خواهر دزد معنی ندارد ! این حالت پیش آمده برای برادرش نمی تواند به او انتقال یابد.

پس خواهر دزد معنی ندارد و غلط است ! ولی اگر خانواده ای بشناسیم که مسیحی هستند می توانیم بگوییم این دختر مسیحی است چون برادر آلبرت دوست مسیحی ما است . البته دین اسمی هم یک صفت ذاتی نیست .

انسان بودن یک صفت ذاتی است اگر فرزند انسانی را ببینیم خواهیم گفت او انسان است زیرا صفت انسانی به فرزندان انتقال می یابد.

افرادی در قدیم فتوی دادند کافر ها نجس اند اما آیت الله منتظری و صانعی و ........ گفتند که نجس بودن نمی تواند باطنی باشد همه انسان ها پاک هستند.

انسان بماهو انسان

این صحیح نیست که کسی نجس باشد و با گفتن لااله الا الله  برای همیشه پاک شود. باید در او تغییرات اخلاقی پدید آید.

صفتی در انسان هست که می گویند او تسلیم حق است تسلیم واقعیت ها است.

  ما میدانیم از بلندی نباید سقوط کنیم نباید به برق دست بزنیم نباید مواد شیمیایی مسموم کننده بخوریم  نباید زیر بار بسیار سنگینی برویم نباید درمحیط آلوده به میکروب واد شویم چون نتیجه همه موارد فوق مرگ است

برعکس ما باید غذا بخوریم آب بنوشیم حمام برویم  به اندازه کافی بخوابیم و در مریضی به دکتر رفته و دارو بخوریم با فرد دیوانه و خطرناک سر بسر نگذاریم


خلاصه وجود ما باید تسلیم واقعیت ها و نیاز های حقیقی ما باشد

مسلمان کسی است که گوش به فرمان فطرت خویش باشد ما شیرینی را دوست داریم و از تلخی پرهیز می نماییم کسی به ما یاد نداده است

خلاصه انسان حالت هایی دارد ربطی به وجودش ندارد رکوع سجود ...نماز هر کسی می تواند این حالت ها را داشته باشد شمر و یزید و معاویه .......هم نماز می خواندند آیا آنها مسلمان بودند ؟ هرگز

مهم صفت مسلمانی است که در انسان اخلاق مدار و فطرت مدار است

مسلمان کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند.

او باید راستگو  باشد  امانتدارباشد   و  عهد شکن نباشد قول الکی ندهد قدردان مادر و پدر و ذوالحقوق باشد

انسان باشد رحم داشته باشد بدترین صفت بی رحمی است اول باید به خودمان رحم کنیم




راز هایی عجیب در دل بعضی جمله ها

قانونی در اخلاق نظری هست معروف به قانون طلایی  

 گویند <  هرچه بر خود نپسندی بر دیگران هم نپسند >  یعنی اگر دوست نداری در باره تو قضاوت کنند تو نیز برای دیگران قضاوت نکن

کسی می گفت برعکس این جمله نیز درست است   رفتاری  که برای خودت می خواهی  برای دیگران همان گونه رفتار کن  مثلا دوست داری جنسی خریداری کنی آن را دقیق وزن کنند  تو هم زمانی که برای دیگران کالایی را وزن می کنی دقیق وزن کن 

جمله ای هست که گفتند (حدیث )  وقتی خود را با آب  شستشو  می کنی مقداری از آن آب بنوش   بنظر حرف  مهمی نیست ولی شاید منظور آن باشد که با آبی خود را شستشو کن که تمیز و قابل خوردن باشد ( پاستوریزه باشد ) شاید این حرف مربوط به 1400سال قبل است که بحث پاستوریزه و میکروب مطرح نبوده است

دقت زیاد در این جمله ما را به معنی بزرگتری رهنمون می نماید

درقدیم  (1340) همین تهران خودمان  کوچه ها و گذر گاه ها  تاریک  باریک و   پر از چاله چوله بود هنوز آسفالت نیامده بود  باران هم که می بارید  آنقدر گل بود که امکان عبور نبود کفش های لاستیکی بود (گالش )  که روی کفش های معمولی می پوشیدن  تا در هنگام عبور از کوچه  در گل نمانند

آن روزها   بهترین توصیه و احسان نذر شمع بود وبا شمع روشن کردن کوچه ها قابل عبور می شد و  ثواب بزرگی بود 

بعدها کم کم برق آمد شاید در هر کوچه یکی دونفر برق داشتند برق گران بود اعیان برای لطف به دیگران  چراغی  (لامپ)  دم درب کوچه  روشن می نمودند

همه می دانیم   که چشم عضو بسیار مهمی است   ولی اگر  در محیط  ما و پیرامون افراد  نور نباشد کارکرد چشم  ناقص می شود 

عادت به نور و تاریکی موضوع خیلی عمیقی است  چون مردمک چشم  در هنگام   کم نوری   با محیط عادت می کند  و انسان را در هر سطحی از نور بینا می سازد

   در قرآن کریم آیه ای است که می فرماید:

ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریتهما قره عین واجعلنا للمتقین اماما          خدایا همسر ما و فرزندان مارا     نور چشم      ما قرار ده و  متقین را امام ما قرار ده آمین


انالحسین مصباح الهدی و سفینه النجات         امام حسین چراغ معنوی و کشتی معنوی نجات ما است





اصول دین

از کودکی که در مدرسه جعفری اسلامی درس می خواندم به ما یاد دادند دین چند اصل دارد که هرکس باید استدلالی آن را بداند و اصول مذهب را هم باید استدلالی فرا گرفت  ( توحید نبوت و معاد)   اصول دین  و   عدل و امامت ( اصول مذهب ) بود 

بعضی ها فکر می کنند توحید یعنی اینکه انسان برای خویش وجود خدا را اثبات کند و لزوم نبوت را از آدم تا خاتم  بپذیرد و قبول معاد را نیز هر کس باید استدلالی بداند و قابل تقلید نیست

من شنیدم یکی از علمای تراز اول و از مراجع نامدار گفته است هر کس خدا و معاد را قبول داشته باشد مسلمان است

شخصی به نام استاد حجت الله نیکوئی در سایت  فرهنگی نیلوفر(آیا اسلام ذات دارد ) به آدرس     /www.neeloofar.org       طی چهار نوارسخنرانی  به عنوان متولی اسلام و جمهوری اسلامی از همه روشنفکران درخواست کرده بیایید اقرار به اسلام کنید وگرنه ما شما را خارج از دین می دانیم هم مصطفی ملکیان هم دکتر سروش و ........را نام می برد و تکفیر می کند و می گوید چند روز وقت دارید تا بگویید نبوت و قرآن کلام الله را قبول دارم و باید تاکید کنید که معاد مورد قبول من جسمانی است و خدا یک موجود متشخص انسان وار است که دارای حیات و علم و قدرت است

من از سوابق علمی و حوزوی اش اطلاع ندارم ولی به نظر می رسد داعیه شناخت اسلام راستین و ناب محمدی را دارد

من از ایشان سوال می نمایم آیا قبول دارید که انسان باید خودش استدلالی اصول دین و مذهب را بفهمد و بداند؟

شخصی نزد پیامبر اسلام آمد و کسی داشت آیه        ومن یعمل مثقال ذره خیرا یره    و من یعمل مثقال ذره شرا یره     را می خواند باشنیدن آن اعرابی گفت خیرا یره ؟شرا یرا؟

و بسیار با احساس گفت این مطلب عالی است و رفت پیامبر فرمود     فقه اعرابی      یعنی او دقیق دریافت آیه را و ایمان آورد

منظورمن  این است که همه برای ایمانشان   صغری کبری     ندارند

به نظرم کسی که می خواهد بادیگران گفتگو کند باید با متانت بیشتری آغاز کند و هل من مبارز طلبی فایده ندارد

ما دنیارا با پیش فرض های زیادی می شناسیم هرکسی باید خودش را قانع کند و بعد در آیات و فهم آن  اقدام کند

خدای رحمن و رحیم  در قرآن از همه بیشتر معرفی شده است حتما پیش فرض قرآن و آغاز همه سور است




نظریه علامه سید مرتضی جزایری جمع آوری قرآن

استاد جزایری در سخنرانی های تفسیر قرآن که حدود دویست نوار میباشد مباحث گوناگون و بدیعی را طرح می نماید

اول اینکه با صرف گفتن شهادتین و اقرار لسانی  کسی  مسلمان نمی شود  شخص مسلمان باید اخلاقیاتش تغییر کند و کار خوب کند از کارهای بد دوری کند

آیا یک بت پرست با اخلاق بهتر است یا یک گوینده شهادتین  ودروغگو و حسود و بی رحم؟ البته کسی که اخلاق دارد به مسلمانی نزدیک تر است اگر بت پرست باشد

دوم اینکه قرآن فعلی غرضا و عمدا به شکل فعلی جمع آوری شده است تا مطلب بالا فهمیده نشود یعنی به جای تحریف و تقطیع قرآن جمع آوری جهت دار و غلط شده است

علمت نفس ما قدمت و اخرت ..... و للله ما فی السموات و ما فی الارض ....لیجزی الذین اسائوابما عملواو یجزی الذین احسنوا

ان یتبعون الا الظن و ما تهوی الانفس ....ولقد جائهم من ربهم الهدی...ام للانسان ما تمنی  فلله وللاخره  والاولی

منافقین وقتی دیدند مسیر حرکت دعوت پیامبر  پیشرفت دارد آمدند و گفتند چرا ما از این قدرت بی نصیب مانیم و ابوسفیان و معاویه و دیگران اظهار اسلام نمودند

تا بر موج سوار شوند و بهره برداری های دنیوی کنند وبرنامه ازدواج ها برای پیامبر پیش آوردند و فامیل های پیامبر به جان این مکتب افتادند

ایشان میگویند اگر امیرالمومنین چند ماه بیشتر زنده بود حتما با معاویه چنانچه امام حسن صلح کرد صلح می نمود یعنی نمیشود سوال کرد چرا علی (ع) تسلیم خواسته آنها شد زیرا او دقیقا دنبال منویات رسول الله بود اینکه دین حقیقی باید تقویت شود نه دین رسمی و شعاری



آیا خدا وجودی ترسناک است؟

دین و مذهب سنتی ما را از خدا می ترساند وبرای ما  تکالیفی دیکته می کند باید بدانیم  برای درک هرمفهوم و    واقعیتی    مقدماتی است باید متوجه پیش فرض ها برای فهم خویش باشیم آیا خدا وجودی شخصیت وار و انسان گونه دارد او خارج از عالم واقعی است یا اینکه وجودی در رابطه انسان  و حضور انسان است دوم اینکه آیا انتظارات خدا از انسان یکطرفه و از بالا به پایین است او حاکم وما محکوم هستیم ؟آیا خدا دوست انسان و پرورش دهنده او است ( رب العالمین )؟  بلی  خدا به انسان احترام می نهد و برای او حقوق قائل است

در قرآن دلیل ارسال رسل آن است که روز قیامت مردم از نظام اخلاقی و ایمانی اظهار بی اطلاعی  ننمایند اصل نظام درونی و فطری است ولی امکان دارد  اشخاصی تحت تاثیر شرایط بیرونی  غافل از وجدان خویش باشند لذا انبیا با انذار (هشدار) و تبشیر (تشویق) به سوی مردم می روندتا مذکر و بیدار کننده وجدان ها شوند

همه مردم عالم برای خدا مساوی اند و دین و فطرت یکی بیشتر نیست و آن اخلاق است رحم و مروت است و کرم وگذشت است و حلم و محبت است

پیامبر اسلام می فرماید بعثت لاتمم مکارم الاخلاق خداوند با انسان دو رابطه دارد یکی محبت و شفقت مانند یک مادر یکی پرورش او رابطه  ادب کننده  و تربیت او مانند یک پدراست در نتیجه باید گفت او هرگز وجودی ترسناک نیست او بیشتر با فهم انسان در رابطه است تجلی صفات الهی در انسان است


انسان دارای فطرت  دارای قدرت است قدرت تقوی و خویشتن داری معلم او خدا است مقام انسان در هستی بالاتر از همه موجودات است


آیا دوباره انقلاب کنیم ؟

چند روزی است در پی درگذشت  مهسا امینی  پس از بازداشت در گشت ارشاد  ( خ وزراء ) به خا طر ارشاد حجاب کشور را بلوا و شورش گرفته است . این سوال دوباره مطرح است آیا انقلاب جدید  داشته باشیم ؟

به نظر من  که در انقلاب 1357 فردی بیست ساله بودم و خیلی چیزها را دیدم نه اینکه فقط چیزهایی شنیده باشم  معتقدم چنانچه مهندس بازرگان و ملیون و بزرگان  همان  قانون اساسی  مشروطه را احیا می نمودند و دچار تلاطمات نمی شدیم امروز از همه نظر موفق تر بودیم

اگر شاخص  پیشرفت را عدالت و برابری و آزادی  بدانیم امروز این ارزش ها را بدست نیاوردیم

دوباره عده ای انقلاب کنند و شهید دهند خود را صاحب قدرت بدست آمده می دانند و برای خویش حق ویژه طلب می کنند و چرخه معیوب تکرار می شود

مضافا اینکه در ایران مفاهیم ارزشی بسیار مبهم و جا نیفتاده اند و به راحتی سر مردم دوباره کلاه می رود

برای احیاء قانون اساسی  مشروطه قیام کنیم و در همه پرسی مسالمت آمیز شرکت کنیم فرم حکومت  جمهوری خواهد بود

به خودم و همه مردم میگویم خصوصا جوانان عواطف خویش را کنترل کنیم تا بازیچه حوادث نشویم

تغییر املاء نام و فامیلی من عباس تسویری

چون درفضای مجازی و  اینترنت فامیلی  اینجانب تصویری  با حرف (ص ) به معنی عکس و تصویراست و ناصحیح برداشت و جستجو  میشود تصمیم گرفتم  املاء فامیلی خویش را  <  تسویری > عباس تسویری تغییر  دهم ( از امروز سی ام شهریور 1401 شمسی هجری)

درمان افسردگی و اعتیاد

اگر چه در مورد درمان غیر دارویی مطالب زیاد گفته شده است  اما دکتر جعفر بوالهری چند سالی است بصورت تجربی درمتن غیر دارویی این بیماری را پی گیری نموده است

اما استاد محمد جعفر مصفا در شرح مثنوی مولانا توضیح داده است که مولانا در 600سال پیش گفته است :

جمله خلقان سخره اندیشه اند             زین سبب خسته دل و غم پیشه اند

یعنی عامل فکرکردن  زیادی و تفکر زائد باعث میشود عنان فکرکردن از دست انسان خارج شود وانسان به سلطه اندیشه گرفتار شود و بی اختیار تمام شب و روز به فکرهای بیهوده مشغول شود و اصلا قادر به کنترل و توقف فکر نشود

راه سلامتی تمرین  دوری از فکر کردن و فرار به سرگرمی هایی که مانع بیهوده فکر کردن شود

باید از انزوا خارج شود و در جامعه مشغولیت های مفید را  انتخاب کندبه کمک دیگران اقدام کند در جمع خوبان شرکت کند و دست دیگران را بگیرد صله رحم کند

به باغچه ها توجه کند و آبیاری کند برای خرید نیازها وقت بیشتری بگذارد بامردم مهرورزی کند و به کودکان و دانش آموزان رسیدگی تحصیلی نماید

خلقت فطرت انسان ( وجدان )

از جوانی که مقالات اسلامی مطالعه نمودم یکی از داستان های قرآن کریم که مورد توجه نویسندگان مذهبی بود  آیات 30الی 38 سوره بقره بود و تفسیر های بسیار متفاوت و گاهی متضاد شده است اینجانب پس از چهل سال تحقیق و تفکر سهم خودم را به اشتراک میگذارم

واذ قال ربک للملئکه انی جاعل فی الارض خلیفه ...........خداوند بخشنده و مهربان که اولین خالق و احسن الخالقین است می فرماید من در عالم وجودی را قرار دادم که جانشین من در امور مادی و معنوی جهان است  ملئکه چون بالاترین خلقت را شاهد بودند و آن ها انسان های اولیه بودند که صاحب شعور شهوت و خشم وقدرت بودند

یعنی این موجودات نسبت به دیگر موجودات از لحاظ هوش و قدرت برترین موجود و بالطبع خود خواه ترین موجود بودند که همه عالم را برای خود می خواستند 

یعنی فساد عالم برایشان مطرح نبود و کشتن برادر خویش را هم برای خواسته های خود مجاز می دانستند ( اشاره به داستان هابیل و قابیل ) و اشاره به بیان ملئکه که به خدا گفتند اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء..............پس مرحله اول خلقت انسان مورد نظر من نیست مرحله دوم خلقت او که خداوند فرمود :

و علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملئکه فقال انبئونی  باسماء هولاء ان کنتم صادقین (31) خداوند همه اسماء را به آدم تعلیم داد و برای ملئکه عرضه بیرونی نمود واز آنان خواست آن اسماء را بگویند آنان گفتند ما تنها علومی را که در ذات ما قرار دادید می توانیم بیان کنیم  قال یا آدم انبئهم باسمائهم فلما انباهم باسمائهم قال ............

به نظر من آن چیزی را که خداوند متعال در ذات و فطرت ما قرار داد در ملئکه قرار نداده است و آن فطرت و وجدان آدمی است که محل و مرکز تجلیات صفات حق تعالی است

واذ قلنا للملئکه اسجدوا لادم فسجدو الا ابلیس ابی واستکبر و کان من الکافرین ( 34 )

وقلنا یا ادم اسکن انت و زوجک الجنه وکلا نها رغدا حیث شئتما ولا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین ( 35 )

البته کسانی که این آیات را مطالعه فرمودند میدانند که شیطان آدم و زوجش را وسوسه کرد وآنها به خاطر شدت توجه به بیرون از خویش از درون غفلت کردند

ما در مواجهه با پدیده ها دونوع برخورد داریم یک نوع برخورد درونی و عینی و دوم برخورد بیرونی و ذهنی

ما درون را بنگریم و حال را               نی برون را بنگریم و قال را

هبوط اول پدید آمد  فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه  انه هو التواب الرحیم ( 37 )

هبوط دو پیش آمد  و خداوند تمام آن چیزی را که در فطرت انسان قرار داده بود توسط مفاهیم  ( قال )  بوسیله بیان انسان  با الفاظ قراردادی عرضه فرمود

الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان

البته قابل ذکر است که من به اشاره عرض کردم و بیان مبسوط آن شاید به حجم کتابی شود