پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید
پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) -  تسویری 1958

پرسمان ذهن و خیال (صدر- فواد) - تسویری 1958

این وبلاگ درباره مسائل انسانی باتکیه برعرفان و آیین قرآن گفتگو می نماید

نیاز ما به آموزگارمهربان و باهوش

می دانیم اولین آموزگار آدم خداوند مهربان بوده است .

و علم آدم الاسماء کلها - سوره بقره -خداوند میفرماید اسم ها را به آدم آموختیم . ولی به فرشتگان نیاموختیم به فرشتگان عرضه کردیم نتوانستند دریافت کنند.

ثم عرضهم علی الملائکه فقال انبئونی باسماءهولاء ان کنتم صادقین (31) قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتناانک انت العلیم الحکیم (32)

تعریف علامه جزایری از علم انسان این است که علم انسان دو ویژگی دارد یکی تغییر ناپذیر است و ثبات دارد دوم اینکه یکی است و برای انسان ها تعدد ندارد.

علامه مثال می زند میگوید در ذهن تمام انسان ها یک دایره به شعاع یک متر است ولی در خارج ذهن اگر سینی مسی داشته باشیم به شعاع یک متر وقتی از وسط می بریم دو نیم سینی داریم دیگرسینی کامل نداریم ولی در ذهن ما هم دایره به شعاع یک متر داریم هم دو نیم دایره ثابت فرض شده داریم. در ذهن تغییر نداریم ولی در واقع تغییر سینی به دو نیم سینی داریم .همه مفاهیم مشترک بین الاذهانی انسان یکی بیش نیست و ثابت هم هستند.(نوار23)

البته علامه تاکید دارد پروسه شناخت و علوم جدید علوم تجربی داستان خودشان را دارند.

علامه معتقد است مبنای پیدایش علوم جدید آن است که ما خود را تن فرض می کنیم و بیرون از تن خودمان را عین می نامیم و علوم جدید اعتباری است از تقطیع خیال انسان از وا قعیات - فلسفه نیز همین داستان را دارد.

اگر کتاب تفکر زاءد محمد جعفر مصفا مطالعه شود ایشان تفاوت دانش های ذهنی و دانش های حضوری ( قلبی ) را روشن می نماید و می گوید شناخت خویش از طریق تصورات مفهومی ممکن نیست شناخت عشق مانند شناخت انسان است . یک شناخت جامع و کلی است .

ادبیات و اشعار عرفا باید در محضر استاد آموخته شود بی پیر یادگیری و درک ادبیات میسر نیست.

به قول علی طهماسبی زبان و زمان ادبی با زبان و زمان علمی یکی نیست زبان دینی و زمان دینی نیز همینطور است

مثال جالبی دارد زمان دینی شکل دایره دارد ولی زمان علمی مثل خط می باشد. در علم گذشته و آینده داریم اما در دین و ادبیات گذشته و آینده یکی است .

کسانی که میل دارند مطالب را دقیق و دسته اول مطالعه کنند از سایت علی طهماسبی و علامه جزایری استفاده کنند.

لینک در وبلاگ پرسمان ذهن و خیال موجود است .



زندگی از جنس خدا است-پرویز شهبازی

آقای پرویز شهبازی متفکر و عارف ادبیات فارسی  سال ها است که در آمریکا برنامه دار تلویزیون گنج حضور است. ایشان پشتوانه نظری و عرفانی خویش را مولانا جلال الدین بلخی  ( مولوی ) معرفی می نماید .

ظاهرا در ابتکارات خویش موفق بوده است . و دارای اصطلاح ها و لغات خاصی است . مثل افسانه من ذهنی -عقل من کل -  همانیدگی - باشندگی - عدم - هشیاری - حضور -مقاومت - قضاوت -زنده شدن به عشق -مانع سازی -مانع بینی -  دشمن سازی -دشمن بینی - فضا را باز کردن -  فضا گشایی -آفرینندگی - تسلیم  -پذیرش - مساله سازی - مساله بینی - شادی بی سبب - امنیت - قدرت - هدایت - شکر - صبر -  پرهیز - نجات از احساس بی حوصلگی -خستگی - ایجاد احساس سر زندگی - انرژی روانی -احساس درد روانی -  احساس سردی و گرمی روانی و ....................................

من با دیدن چند برنامه از ایشان  استفاده های زیادی بردم 

نظرات استاد محمد جعفر مصفا  که قبلا چند بار برایتان توضیح دادم اساس نظریه تفکر زائد را مطرح می نمایند و تفکر دو بینی و  تعبیر و تفسیری  را باطل می دانند ایشان نیز کتابی دارند در باره مولوی  به نام ( با پیر بلخ )  و خود را وامدار مولوی می داند به شعر زیر توجه فرمایید:


جمله خلقان سخره اندیشه اند                       زین سبب خسته دل  و غم پیشه اند


استاد شهبازی  می گوید اساس انسان بر زندگی است    - زندگی نیز از جنس خدا است  . بی نهایت با ارزش و علامت هدایت یافتگی انسان است

هرکس زندگی را ارزش نهد و   برای زندگی همه تلاش کند و به بقای موجودیت همه بیندیشد . به گنج حضور  می رسد.

خداوند در قرآن میفرماید وقتی انسان را ساختم در وجودش از روح خودم دمیدم     ( ونفخت من روحی )

شاید منظور از اینکه زندگی از جنس خدا است همین باشد.


درگذشت استاد محمد جعفر مصفا

انا  لله و انا الیه راجعون

پدر گرامی و استاد یگانه زمان ما محمد جعفر مصفا به لقا ءالله پیوست اولین بار سال 61شمسی یا 62 شمسی بود که کتاب تفکر زائد را خواندم چون برادرم از دنیا رفته بود بیشتر کتاب های روانشناسی  می خواندم تضاد های درونی ( خانم کارن هورنای ) ترجمه مصفا را زودتر دیدم و خواندم مباحث کتاب برایم جالب بود به همین خاطر سال های حدود 1376 که در منزل آقای مصفا در بلوار صدر جلساتی داشتند شرکت می کردم ایشان بسیار دقیق بود و می گفت هرکس که کتابها را خوب نخوانده و سوال های سازنده ای ندارد برای چه اینجا می آید من که دکان باز نکردم و برای خودم دنبال پیرو و .......نیستم اگر کتاب ها را فهمیدید بروید شما رها شدید اگر هم می خواهید برای خویش هویت جدیدی بسازید من چیزی برایتان ندارم و از این بازی های عرفانی و قطب و پیرو ناراضی ام و راه را در آزادی هر فرد استقلالا میدانم خدایش بیامرزد.

به افتخار استاد دو شعر زیر را مرور کنیم

جمله خلقان سخره اندیشه اند         زین سبب خسته دل و غم پیشه اند ........

هرچه تبر زدی مرا    زخم نشد   جوانه شد